معنی فارسی quizzacious
B2آزمونگیرانه، به معنای سرگرمکننده و چالشبرانگیز در اجرای سوالات.
Characterized by a playful or teasing nature in questioning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت آزمونگیرانهاش او را به یک استاد آزمون سرگرمکننده تبدیل کرد.
مثال:
His quizzacious nature made him a fun quiz master.
معنی(example):
نظرات آزمونگیرانه همه را درگیر نگه داشت.
مثال:
The quizzacious comments kept everyone engaged.
معنی فارسی کلمه quizzacious
:
آزمونگیرانه، به معنای سرگرمکننده و چالشبرانگیز در اجرای سوالات.