معنی فارسی qy
B1qy، یک مفهوم مبهم یا غیرمعمول در ارتباطات.
An ambiguous or uncommon concept in communication.
- OTHER
example
معنی(example):
او از qy که دریافت کرده بود، گیج شده بود.
مثال:
He was puzzled by the qy he received.
معنی(example):
qy برای او معنی نداشت.
مثال:
The qy didn't make sense to her.
معنی فارسی کلمه qy
:
qy، یک مفهوم مبهم یا غیرمعمول در ارتباطات.