معنی فارسی rabbinically
B2شیوهای که در آن مشکلات دینی و اخلاقی با استفاده از آراء و تفسیرات ربیها حل و فصل میشود.
In a manner relating to the interpretations or rulings of rabbis.
- ADVERB
example
معنی(example):
این بحث با مراجعه به متون باستانی بهطور ربیگونه حل شد.
مثال:
The debate was settled rabbinically by consulting ancient texts.
معنی(example):
قوانین بهطور ربیگونه تفسیر شدند تا عدالت تضمین شود.
مثال:
The regulations were interpreted rabbinically to ensure fairness.
معنی فارسی کلمه rabbinically
:
شیوهای که در آن مشکلات دینی و اخلاقی با استفاده از آراء و تفسیرات ربیها حل و فصل میشود.