معنی فارسی rabbish

B1

ربانی به شیوه‌ای خاص از رفتار یا نظراتی اشاره دارد که به طرز غیرقابل قبول یا غیر معتبر ارائه می‌شوند.

Pertaining to a rabbi, often used informally to describe something related to Jewish religious practice or attitude, sometimes in a dismissive way.

example
معنی(example):

رفتار او در طی بحث بسیار شبیه به رفتار ربانی به نظر می‌رسید.

مثال:

His behaviour seemed quite rabbish during the debate.

معنی(example):

او آن نصیحت را به عنوان نصیحتی ربانی و غیرمفید رد کرد.

مثال:

She dismissed the advice as rabbish and unhelpful.

معنی فارسی کلمه rabbish

: معنی rabbish به فارسی

ربانی به شیوه‌ای خاص از رفتار یا نظراتی اشاره دارد که به طرز غیرقابل قبول یا غیر معتبر ارائه می‌شوند.