معنی فارسی rabbinship

B2

حاخامی به مقام یا موقعیت حاخام در یک جامعه یهودی اشاره دارد.

The office or position of a rabbi.

example
معنی(example):

او آرزو داشت که به مقام حاخامی در جامعه خود برسد.

مثال:

He aspired to attain the position of rabbinship in his community.

معنی(example):

حاخامی به سال‌ها مطالعه و تعهد نیاز دارد.

مثال:

Rabbinship requires years of study and dedication.

معنی فارسی کلمه rabbinship

: معنی rabbinship به فارسی

حاخامی به مقام یا موقعیت حاخام در یک جامعه یهودی اشاره دارد.