معنی فارسی rabiform
B1شکل یا ظاهری که به نوعی با rabies یا بیماریهای مشابه مرتبط باشد.
Shaped like or resembling rabies; usually refers to specific organic forms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رشد رابیفرم روی درخت غیرعادی به نظر میرسید.
مثال:
The rabiform growth on the tree looked unusual.
معنی(example):
آنها ویژگیهای رابیفرم گونه جدید را مستند کردند.
مثال:
They documented the rabiform features of the new species.
معنی فارسی کلمه rabiform
:
شکل یا ظاهری که به نوعی با rabies یا بیماریهای مشابه مرتبط باشد.