معنی فارسی rackingly

B1

به صورت دلخراش، با احساساتی قوی و تأثیرگذار.

In a manner that causes deep emotional pain or distress.

example
معنی(example):

او به طرز دلخراشی درباره تجربیاتش صحبت کرد.

مثال:

She spoke rackingly about her experiences.

معنی(example):

داستان دلخراش او همه را در اتاق تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

His rackingly emotional story moved everyone in the room.

معنی فارسی کلمه rackingly

: معنی rackingly به فارسی

به صورت دلخراش، با احساساتی قوی و تأثیرگذار.