معنی فارسی raddle

B1 /ˈɹædəl/

رادل ابزاری است که برای نشانه‌گذاری و دقت در کارهای هنری استفاده می‌شود.

A tool used for marking and precision in artistic work.

noun
معنی(noun):

A red ochre.

verb
معنی(verb):

To mark with raddle; to daub something red.

معنی(verb):

To interweave or twist together.

معنی(verb):

To do work in a slovenly way.

example
معنی(example):

او از رادل برای نشانه‌گذاری موقعیت‌ها قبل از رنگ‌آمیزی استفاده کرد.

مثال:

She used a raddle to mark the positions before painting.

معنی(example):

رادل برای نگه داشتن خطوط راست روی بوم مفید است.

مثال:

A raddle is helpful for keeping lines straight on a canvas.

معنی فارسی کلمه raddle

: معنی raddle به فارسی

رادل ابزاری است که برای نشانه‌گذاری و دقت در کارهای هنری استفاده می‌شود.