معنی فارسی radiable

B1

قابل تابش، به توانی اشاره دارد که ماده می‌تواند پرتو یا امواج را منتشر کند یا نسبت به آن‌ها پاسخ دهد.

Capable of emitting or transmitting radiation.

example
معنی(example):

این ماده قابل تابش است و می‌تواند تحت تأثیر امواج الکترومغناطیسی قرار گیرد.

مثال:

The material is radiable and can be influenced by electromagnetic waves.

معنی(example):

در علم، برخی از گازها تحت شرایط خاص قابل تابش در نظر گرفته می‌شوند.

مثال:

In science, certain gases are considered radiable under specific conditions.

معنی فارسی کلمه radiable

: معنی radiable به فارسی

قابل تابش، به توانی اشاره دارد که ماده می‌تواند پرتو یا امواج را منتشر کند یا نسبت به آن‌ها پاسخ دهد.