معنی فارسی radiably
B1به شیوهای که شامل تابش یا انتشار پرتوها باشد.
In a manner relating to radiation or the transfer of heat by radiation.
- ADVERB
example
معنی(example):
دمای محیط میتواند بهطور تابشی هوای اطراف را گرم کند.
مثال:
The temperature can radiably warm the surrounding air.
معنی(example):
در فیزیک، انرژی میتواند بهطور تابشی در کل یک محیط منتقل شود.
مثال:
In physics, energy can be transferred radiably throughout a medium.
معنی فارسی کلمه radiably
:
به شیوهای که شامل تابش یا انتشار پرتوها باشد.