معنی فارسی radiancies
B2درخشش و تابش نوری که از منبعی مانند خورشید یا لامپ خارج میشود.
The quality or state of being radiant; brightness or light emitted from a source.
- NOUN
example
معنی(example):
پرتوهای خورشید اتاق را با گرما پر کرد.
مثال:
The sun's radiancies filled the room with warmth.
معنی(example):
هنرمند پرتوهای آسمان عصر را در نقاشیاش به تصویر کشید.
مثال:
The artist captured the radiancies of the evening sky in his painting.
معنی فارسی کلمه radiancies
:
درخشش و تابش نوری که از منبعی مانند خورشید یا لامپ خارج میشود.