معنی فارسی radiolucency

B1

رادیولوسنس، خاصیتی از بافت‌ها در تصویر رادیولوژیک که به عنوان نواحی غیرمتراکم ظاهر می‌شود.

The characteristic of a tissue that allows it to appear less dense or lighter in radiographic images.

example
معنی(example):

دندان‌پزشک رادیولوسنس را در اشعه ایکس دندان‌های بیمار یادداشت کرد.

مثال:

The dentist noted the radiolucency in the X-ray of the patient's teeth.

معنی(example):

رادیولوسنس می‌تواند به شناسایی انواع خاصی از تومورها کمک کند.

مثال:

Radiolucency can help identify certain types of tumors.

معنی فارسی کلمه radiolucency

: معنی radiolucency به فارسی

رادیولوسنس، خاصیتی از بافت‌ها در تصویر رادیولوژیک که به عنوان نواحی غیرمتراکم ظاهر می‌شود.