معنی فارسی radiometric
B2رادیومتریک به تکنیکهای اندازهگیری تابش در زمان و مکان اشاره دارد.
Relating to the measurement of radiation and its intensity.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Referring to the science of radiometry.
example
معنی(example):
تاریخگذاری رادیومتریک به تعیین سن فسیلها کمک میکند.
مثال:
Radiometric dating helps determine the age of fossils.
معنی(example):
این مطالعه از تکنیکهای رادیومتریک برای نتایج دقیق استفاده کرد.
مثال:
The study used radiometric techniques for accurate results.
معنی فارسی کلمه radiometric
:
رادیومتریک به تکنیکهای اندازهگیری تابش در زمان و مکان اشاره دارد.