معنی فارسی ragouting
B1یک روش پخت و پز که در آن خوراکیها به آرامی و با حرارت کم پخته میشوند تا طعم و عطر آنها حفظ شود.
A method of cooking where food is lightly stewed, enhancing its flavor and aroma.
- VERB
example
معنی(example):
سرآشپز برای شام سبزیجات را در حال تیار کردن است.
مثال:
The chef is ragouting vegetables for the dinner.
معنی(example):
آنها در حال تیار کردن مخلوط برای افزایش طعم هستند.
مثال:
They are ragouting the mixture to enhance the flavor.
معنی فارسی کلمه ragouting
:
یک روش پخت و پز که در آن خوراکیها به آرامی و با حرارت کم پخته میشوند تا طعم و عطر آنها حفظ شود.