معنی فارسی ragsorter

B1

فردی که پارچه‌های کهنه را دسته‌بندی و ترتیب می‌دهد قبل از بازیافت.

A person who sorts old fabrics before they are recycled.

example
معنی(example):

رگ‌سورت کننده پارچه‌ها را بر اساس رنگ و بافت دسته‌بندی کرد.

مثال:

The ragsorter organized the fabrics by color and texture.

معنی(example):

او به عنوان یک رگ‌سورت کننده در یک شرکت بازیافت پارچه کار می‌کرد.

مثال:

He worked as a ragsorter in a textile recycling company.

معنی فارسی کلمه ragsorter

: معنی ragsorter به فارسی

فردی که پارچه‌های کهنه را دسته‌بندی و ترتیب می‌دهد قبل از بازیافت.