معنی فارسی ragtag and bobtail
B2اصطلاحی برای توصیف چیزی که به طور ناهمگون و غیررسمی ترکیب شده است.
Describes something that is disorganized, haphazard, or mixed up in style.
- IDIOM
example
معنی(example):
دکوراسیون در کافه ناهمگون و شلوغ بود و حس دلپذیر و متنوعی را به آن میداد.
مثال:
The décor in the café was ragtag and bobtail, giving it a charming, eclectic feel.
معنی(example):
او لباسی ناهمگون و شلوغ پوشیده بود که سبک منحصر به فردش را نشان میداد.
مثال:
She wore a ragtag and bobtail outfit that expressed her unique style.
معنی فارسی کلمه ragtag and bobtail
:
اصطلاحی برای توصیف چیزی که به طور ناهمگون و غیررسمی ترکیب شده است.