معنی فارسی raiding

B1

یورش‌بردن، حمله‌ای که در آن به طور یکباره به یک مکان می‌روند و چیزی را می‌دزدند یا آسیب می‌زنند.

The act of attacking a place suddenly, especially to steal or cause damage.

verb
معنی(verb):

To engage in a raid against.

مثال:

The police raided the gambling den.

معنی(verb):

To lure from another; to entice away from.

معنی(verb):

To indulge oneself by taking from.

مثال:

I raided the fridge for snacks.

noun
معنی(noun):

The act of carrying out a raid.

example
معنی(example):

یورش‌بردن معمولاً یک تاکتیک در جنگ است.

مثال:

Raiding is often a tactic used in warfare.

معنی(example):

دزدان دریایی به خاطر یورش به روستاهای ساحلی معروف بودند.

مثال:

Pirates were known for raiding coastal villages.

معنی فارسی کلمه raiding

: معنی raiding به فارسی

یورش‌بردن، حمله‌ای که در آن به طور یکباره به یک مکان می‌روند و چیزی را می‌دزدند یا آسیب می‌زنند.