معنی فارسی raimented
B1پوشیده شده با لباسها یا پوشاک.
Dressed or clothed in attire.
- VERB
example
معنی(example):
ملکه با لباسهای زیبا آراسته شده بود.
مثال:
The queen was raimented in beautiful garments.
معنی(example):
او برای این مناسبت خاص احساس آراستگی کرد.
مثال:
He felt raimented for the special occasion.
معنی فارسی کلمه raimented
:
پوشیده شده با لباسها یا پوشاک.