معنی فارسی rakily

B1

به شیوه‌ای مضطرب یا نگران، نشان دهنده عدم اطمینان یا بی‌قراری.

In a nervous or anxious manner, indicating uncertainty or restlessness.

example
معنی(example):

او به طرز مضطرب و نگران از خیابان عبور کرد.

مثال:

She walked rakily down the street.

معنی(example):

او به طرز مضطرب صحبت کرد و از کلماتش مطمئن نبود.

مثال:

He spoke rakily, unsure of his words.

معنی فارسی کلمه rakily

: معنی rakily به فارسی

به شیوه‌ای مضطرب یا نگران، نشان دهنده عدم اطمینان یا بی‌قراری.