معنی فارسی rakingly

B1

به گونه‌ای شدیداً انتقادی یا با دقت و بصیرت، معمولاً در مورد قضاوت یا بررسی.

In a harshly critical manner, often involving scrutiny or insight, especially in judgment.

example
معنی(example):

او با دقت و کنجکاوی به اثر هنری نگاه می‌کرد.

مثال:

She gazed rakingly at the artwork.

معنی(example):

نظرات او به شدت انتقادی بود.

مثال:

His comments were rakingly critical.

معنی فارسی کلمه rakingly

: معنی rakingly به فارسی

به گونه‌ای شدیداً انتقادی یا با دقت و بصیرت، معمولاً در مورد قضاوت یا بررسی.