معنی فارسی rammy

B1 /ˈɹami/

قهر و جدل، درگیری و بی‌قراری در بین گروهی از افراد، معمولا به دلیل هیجانات یا بازی.

A noisy quarrel or commotion.

adjective
معنی(adjective):

Of a food, taste, odour etc.: like a ram; pungent, rank.

معنی(adjective):

Frisky, lecherous.

example
معنی(example):

کودکان در مهمانی یک قهری داشتند و در حال دویدن و خندیدن بودند.

مثال:

The children had a rammy at the party, running around and laughing.

معنی(example):

پس از بازی، کمی قهری وجود داشت زیرا همه سعی می‌کردند وسایل خود را جمع کنند.

مثال:

After the game, there was a bit of a rammy as everyone tried to gather their things.

معنی فارسی کلمه rammy

: معنی rammy به فارسی

قهر و جدل، درگیری و بی‌قراری در بین گروهی از افراد، معمولا به دلیل هیجانات یا بازی.