معنی فارسی rampallion
B1رَمانپالیون، به شخصی اطلاق میشود که به طور پیوسته برای دیگران مشکلاتی ایجاد میکند.
A disorderly or mischievous person; a troublemaker.
- NOUN
example
معنی(example):
بینظمیکار در هر جایی که میرفت، شناخته شده بود.
مثال:
The rampallion was known for causing trouble wherever he went.
معنی(example):
در داستان، بینظمیکار آرامش روستا را مختل کرد.
مثال:
In the story, the rampallion disrupted the peace of the village.
معنی فارسی کلمه rampallion
:
رَمانپالیون، به شخصی اطلاق میشود که به طور پیوسته برای دیگران مشکلاتی ایجاد میکند.