معنی فارسی rancidified
B1فاسد شده، اشاره به چیزی که به دلیل قرار گرفتن در معرض هوا یا زمان طولانی فاسد شده است.
Referring to something that has become rancid, especially fats or oils.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کره فاسد شده باید دور انداخته میشد.
مثال:
The rancidified butter had to be thrown away.
معنی(example):
او بوی فاسد شده روغن قدیمی را متوجه شد.
مثال:
She noticed the rancidified smell of the old oil.
معنی فارسی کلمه rancidified
:
فاسد شده، اشاره به چیزی که به دلیل قرار گرفتن در معرض هوا یا زمان طولانی فاسد شده است.