معنی فارسی rancidifying

B1

فرآیند در حال فاسد شدن، اشاره به زمانی که چیزی در حال فاسد شدن است.

Referring to the action or process of becoming rancid.

example
معنی(example):

فرآیند فاسد شدن غذا می‌تواند مضر باشد.

مثال:

The rancidifying process of the food can be harmful.

معنی(example):

شما باید از فاسد شدن روغن‌های پخت و پز خود جلوگیری کنید.

مثال:

You should avoid rancidifying your cooking oils.

معنی فارسی کلمه rancidifying

: معنی rancidifying به فارسی

فرآیند در حال فاسد شدن، اشاره به زمانی که چیزی در حال فاسد شدن است.