معنی فارسی rancidities

B1

فساد، بوی بد یا کیفیت ناخوشایند یک ماده غذایی به دلیل فساد.

The quality of being rancid or having a foul odor, especially in food.

example
معنی(example):

بدی‌های فاسد در غذا آن را غیرقابل خوردن کرد.

مثال:

The rancidities in the food made it inedible.

معنی(example):

فاسد بودن کره کهنه می‌تواند بسیار ناخوشایند باشد.

مثال:

The rancidities of old butter can be quite unpleasant.

معنی فارسی کلمه rancidities

: معنی rancidities به فارسی

فساد، بوی بد یا کیفیت ناخوشایند یک ماده غذایی به دلیل فساد.