معنی فارسی rangeless

B1

حالت یا شرایطی که محدودیتی در آن وجود ندارد و گسترده به نظر می‌رسد.

A state or condition that appears to have no limits and seems expansive.

example
معنی(example):

بیابان با افق بی‌نهایتش حس بی‌نهایت بودن می‌دهد.

مثال:

The desert feels rangeless with its endless horizon.

معنی(example):

او افکارش را به عنوان بی‌نهایت و آزاد توصیف کرد.

مثال:

He described his thoughts as rangeless and free.

معنی فارسی کلمه rangeless

: معنی rangeless به فارسی

حالت یا شرایطی که محدودیتی در آن وجود ندارد و گسترده به نظر می‌رسد.