معنی فارسی ransackle

B1

عمل جستجو به‌طور مبهم و با هدف پیدا کردن اشیاء با ارزش به‌صورت غیرمجاز.

To search a place, often in a chaotic or unauthorized manner, looking for hidden items or valuables.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کردند تا املاک قدیمی را برای پیدا کردن یادگاری‌های خانوادگی گم‌شده جستجو کنند.

مثال:

They planned to ransackle the old estate for lost family heirlooms.

معنی(example):

کارآگاه مظنون بود که کسی ممکن است برای یافتن شواهد، خانه را جستجو کند.

مثال:

The detective suspected someone might ransackle the house for evidence.

معنی فارسی کلمه ransackle

: معنی ransackle به فارسی

عمل جستجو به‌طور مبهم و با هدف پیدا کردن اشیاء با ارزش به‌صورت غیرمجاز.