معنی فارسی rat's tail

A2

دم موش، بخشی از بدن موش که به طور عمده از مو تشکیل شده و به حرکت کمک می‌کند.

The tail of a rat, typically long and thin, which aids in balance and movement.

example
معنی(example):

باغبان متوجه دم موش که از کنار بوته بیرون زده بود، شد.

مثال:

The gardener noticed the rat's tail poking out of the brush.

معنی(example):

دم یک موش معمولاً بلند و باریک است.

مثال:

A rat's tail is often long and thin.

معنی فارسی کلمه rat's tail

:

دم موش، بخشی از بدن موش که به طور عمده از مو تشکیل شده و به حرکت کمک می‌کند.