معنی فارسی ratableness

B2

صفتی که به قابلیت ارزیابی و بررسی اشاره دارد.

The state of being able to be ratable or assessable.

example
معنی(example):

قابلیت ارزیابی معیارهای عملکرد بسیار مهم است.

مثال:

The ratableness of the performance metrics is crucial.

معنی(example):

قابلیت ارزیابی تضمین می‌کند که تمام نتایج معتبر هستند.

مثال:

Ratableness ensures that all results are credible.

معنی فارسی کلمه ratableness

: معنی ratableness به فارسی

صفتی که به قابلیت ارزیابی و بررسی اشاره دارد.