معنی فارسی rateably

B1

به صورت نسبی، به گونه‌ای که مقدار یا سهم هر بخش به نسبت مشخصی از کل محاسبه شود.

In a manner that is proportionate or allocable according to a certain ratio.

example
معنی(example):

هزینه‌ها به صورت نسبی بین شرکا تقسیم شد.

مثال:

Expenses were rateably divided among the partners.

معنی(example):

سودها در پایان سال به صورت نسبی تقسیم خواهند شد.

مثال:

The profits will be rateably distributed at the end of the year.

معنی فارسی کلمه rateably

: معنی rateably به فارسی

به صورت نسبی، به گونه‌ای که مقدار یا سهم هر بخش به نسبت مشخصی از کل محاسبه شود.