معنی فارسی rateen
B1نرخ، مقدار یا سرعتی که یک چیز در واحد زمان اتفاق میافتد.
The rate at which something occurs or is measured.
- NOUN
example
معنی(example):
نرخ جریان آب قبل از سیل اندازهگیری شد.
مثال:
The rateen of the water flow was measured before the flood.
معنی(example):
مهندسان نرخ را برای اطمینان از زهکشی کافی محاسبه کردند.
مثال:
Engineers calculated the rateen to ensure adequate drainage.
معنی فارسی کلمه rateen
:
نرخ، مقدار یا سرعتی که یک چیز در واحد زمان اتفاق میافتد.