معنی فارسی rattle-trap

B2

تعبیری برای توصیف وسیله نقلیه‌ای که به طرز ناامیدکننده‌ای خراب و ناپایدار است.

A vehicle that is in poor condition and prone to breaking down, often referred to dismissively.

example
معنی(example):

ماشین قدیمی من باز هم خراب شد.

مثال:

My rattle-trap of a car broke down again.

معنی(example):

آنها آن وسیله نقلیه را جعبه لرزان می‌نامند زیرا دارد خراب می‌شود.

مثال:

They call that vehicle a rattle-trap because it's falling apart.

معنی فارسی کلمه rattle-trap

: معنی rattle-trap به فارسی

تعبیری برای توصیف وسیله نقلیه‌ای که به طرز ناامیدکننده‌ای خراب و ناپایدار است.