معنی فارسی rattlenut

B1

مرتش، برگی که دانه‌ها را در خود نگه می‌دارد و صدای جیرجیر تولید می‌کند.

A type of seed pod that makes a rattling sound when shaken.

example
معنی(example):

درخت مرتعش به خاطر غلاف دانه منحصربه‌فردش شناخته می‌شود.

مثال:

The rattlenut tree is known for its unique seed pods.

معنی(example):

ما در حین پیاده‌روی در جنگل، مرتعش جمع‌آوری کردیم.

مثال:

We collected rattlenuts during our walk in the forest.

معنی فارسی کلمه rattlenut

: معنی rattlenut به فارسی

مرتش، برگی که دانه‌ها را در خود نگه می‌دارد و صدای جیرجیر تولید می‌کند.