معنی فارسی rattooning
B1فرآیند نرم کردن یا آرایش دادن به یک ماده برای بهبود کیفیت آن.
The process of smoothing or refining a material to improve its quality.
- VERB
example
معنی(example):
راحتتر کردن خاک رس به دستیابی به یک سطح صافتر کمک کرد.
مثال:
Rattooning the clay helped achieve a smoother finish.
معنی(example):
او در حال راحتتر کردن آثار هنری خود است تا جذابیت آن را افزایش دهد.
مثال:
She is rattooning her artwork to enhance its appeal.
معنی فارسی کلمه rattooning
:
فرآیند نرم کردن یا آرایش دادن به یک ماده برای بهبود کیفیت آن.