معنی فارسی raunchily
B1به شیوهای بیپروایانه یا فتنهانگیز، معمولاً در زمینههایی که حاوی محتوای جنسی یا غیرمرسوم هستند.
In a crude or sexually explicit manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
کمدین به طرز کششی در مورد زندگی روزمره شوخی کرد.
مثال:
The comedian raunchily joked about everyday life.
معنی(example):
او در جشن به طرز کششی رقصید و همه را به خنده انداخت.
مثال:
She danced raunchily at the party, making everyone laugh.
معنی فارسی کلمه raunchily
:
به شیوهای بیپروایانه یا فتنهانگیز، معمولاً در زمینههایی که حاوی محتوای جنسی یا غیرمرسوم هستند.