معنی فارسی ravenings
B1به ولع و اشتیاق شدید به غذا یا خوراکیها اشاره دارد.
Intense cravings or voracious consumption, usually of food.
- NOUN
example
معنی(example):
ولعهای جانور در جنگل طنینانداز شد.
مثال:
The ravenings of the beast echoed through the forest.
معنی(example):
ولع او برای غذا سیریناپذیر بود.
مثال:
His ravenings for food were insatiable.
معنی فارسی کلمه ravenings
:
به ولع و اشتیاق شدید به غذا یا خوراکیها اشاره دارد.