معنی فارسی re-animating

B1

فعلی که بیانگر فرآیند فعال‌سازی دوباره چیزی است.

Present participle of re-animate, the process of restoring something to life or activity.

example
معنی(example):

آنها در حال دوباره زنده کردن پروژه هستند تا حمایت بیشتری را جلب کنند.

مثال:

They are re-animating the project to attract more support.

معنی(example):

دوباره زنده کردن شخصیت، دیدگاه تازه‌ای به داستان می‌دهد.

مثال:

Re-animating the character gives a fresh perspective to the story.

معنی فارسی کلمه re-animating

: معنی re-animating به فارسی

فعلی که بیانگر فرآیند فعال‌سازی دوباره چیزی است.