معنی فارسی re-animated
B1محبوبیت یا فعالیت دوباره چیزی به صورت گذشته.
Past participle of re-animate, indicating something has been restored to life or activity.
- VERB
example
معنی(example):
این فیلم با تکنولوژی پیشرفته دوباره زنده شد.
مثال:
The film was re-animated with improved technology.
معنی(example):
هنرمند مجسمه را با مواد مدرن دوباره زنده کرد.
مثال:
The artist re-animated the sculpture using modern materials.
معنی فارسی کلمه re-animated
:
محبوبیت یا فعالیت دوباره چیزی به صورت گذشته.