معنی فارسی re-animate

B1

احیاء کردن، زنده کردن دوباره چیزی که مرده یا غیر فعال شده است.

To bring something back to life or restore it to a state of activity.

example
معنی(example):

پزشک سعی کرد بیمار را پس از توقف قلب دوباره زنده کند.

مثال:

The doctor tried to re-animate the patient after the heart stopped.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند کارتون کلاسیک را برای نسل جدید دوباره زنده کنند.

مثال:

They decided to re-animate the classic cartoon for a new generation.

معنی فارسی کلمه re-animate

: معنی re-animate به فارسی

احیاء کردن، زنده کردن دوباره چیزی که مرده یا غیر فعال شده است.