معنی فارسی re-assume

B1

دوباره قبول کردن یا به عهده گرفتن یک مسئولیت یا موقف.

To take up or assume a role or position again.

example
معنی(example):

بعد از استراحت، مجبور شدم دوباره جایگاه قبلی خود را از سر بگیرم.

مثال:

After the break, I had to re-assume my previous position.

معنی(example):

شرکت کنترل پروژه را در ماه آینده دوباره به عهده خواهد گرفت.

مثال:

The company will re-assume control of the project next month.

معنی فارسی کلمه re-assume

: معنی re-assume به فارسی

دوباره قبول کردن یا به عهده گرفتن یک مسئولیت یا موقف.