معنی فارسی re-assumed

B1

وقتی شخصی پس از یک وقفه یا غیبت دوباره یک مسئولیت را بر عهده می‌گیرد.

Past tense of re-assume; to have taken up a role or position again.

example
معنی(example):

پس از غیبت طولانی، او مسئولیت‌های خود را در محل کار دوباره به عهده گرفت.

مثال:

After a long absence, he re-assumed his duties at work.

معنی(example):

او پس از حل مشکلات شخصی‌اش، دوباره نقش خود را در پروژه به عهده گرفت.

مثال:

She re-assumed her role in the project after resolving her personal issues.

معنی فارسی کلمه re-assumed

: معنی re-assumed به فارسی

وقتی شخصی پس از یک وقفه یا غیبت دوباره یک مسئولیت را بر عهده می‌گیرد.