معنی فارسی re-boots
B1راهاندازیهای مجدد، فرایند یا وضعیتی که در آن سیستم یا دستگاه بیشتر از یک بار باید دوباره راهاندازی شود.
Instances of restarting a device or system.
- VERB
example
معنی(example):
این مدل گوشی نیاز به راهاندازی مجدد مکرر برای عملکرد صحیح دارد.
مثال:
This model of phone requires frequent re-boots to function properly.
معنی(example):
بهروزرسانیهای نرمافزار در حین نصب موجب چندین راهاندازی مجدد میشوند.
مثال:
The software updates cause several re-boots during the installation.
معنی فارسی کلمه re-boots
:
راهاندازیهای مجدد، فرایند یا وضعیتی که در آن سیستم یا دستگاه بیشتر از یک بار باید دوباره راهاندازی شود.