معنی فارسی re-conditioned
B1بازسازی شده، به وضعیتی برگشت داده شده که عملکرد بهتری دارد.
Restored or prepared for use again, especially after repairs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماشین بازسازی شده مانند نو کار میکند.
مثال:
The re-conditioned car runs like new.
معنی(example):
پس از بازسازی، تجهیزات کارآمدتر شدهاند.
مثال:
After being re-conditioned, the equipment is more efficient.
معنی فارسی کلمه re-conditioned
:
بازسازی شده، به وضعیتی برگشت داده شده که عملکرد بهتری دارد.