معنی فارسی re-conditioning

B1

فرآیند بازسازی یا خوب کردن چیزهایی که نیاز به اصلاح دارند.

The act of restoring or improving something's condition.

example
معنی(example):

بازسازی مبلمان ظاهر آن را بهبود بخشید.

مثال:

Re-conditioning the furniture improved its appearance.

معنی(example):

فرآیند بازسازی چندین ساعت طول کشید.

مثال:

The re-conditioning process took several hours.

معنی فارسی کلمه re-conditioning

: معنی re-conditioning به فارسی

فرآیند بازسازی یا خوب کردن چیزهایی که نیاز به اصلاح دارند.