معنی فارسی re-occurred

B1

دوباره و دوباره در همان زمان یا مکان اتفاق افتادن.

To happen again in the same context as before.

verb
معنی(verb):

To occur again; to recur.

example
معنی(example):

او متوجه شد که اشتباه در کارش دوباره رخ داده است.

مثال:

He realized the mistake re-occurred in his work.

معنی(example):

این مشکل چندین بار قبل از این دوباره رخ داده بود.

مثال:

This issue had re-occurred several times before.

معنی فارسی کلمه re-occurred

: معنی re-occurred به فارسی

دوباره و دوباره در همان زمان یا مکان اتفاق افتادن.