معنی فارسی re-occurring

B2

چیزی که به طور مکرر اتفاق می‌افتد.

Happening repeatedly over time.

verb
معنی(verb):

To occur again; to recur.

example
معنی(example):

خواب‌های دوباره‌سر باره می‌توانند نشان‌دهنده مسائل حل‌نشده باشند.

مثال:

Re-occurring dreams can signify unresolved issues.

معنی(example):

من دچار سردردهای دوباره‌سر باره شده‌ام.

مثال:

I have been experiencing re-occurring headaches.

معنی فارسی کلمه re-occurring

: معنی re-occurring به فارسی

چیزی که به طور مکرر اتفاق می‌افتد.