معنی فارسی re-occurrence

B1

ظهور دوباره یک رویداد یا وضعیت خاص بعد از یک دوره غیبت.

The act or instance of occurring again.

example
معنی(example):

تکرار این رویداد یک بررسی را راه اندازی کرد.

مثال:

The re-occurrence of the event triggered a review.

معنی(example):

دانشمندان تکرار الگو را در طبیعت مطالعه کردند.

مثال:

Scientists studied the re-occurrence of the pattern in nature.

معنی فارسی کلمه re-occurrence

: معنی re-occurrence به فارسی

ظهور دوباره یک رویداد یا وضعیت خاص بعد از یک دوره غیبت.