معنی فارسی re-occurrences
B1تعداد دفعاتی که یک رویداد خاص دوباره رخ میدهد.
Multiple instances of something occurring again.
- NOUN
example
معنی(example):
تکرارهای این حوادث نشاندهنده نیاز به اقدامات ایمنی بودند.
مثال:
The re-occurrences of these accidents showed a need for safety measures.
معنی(example):
ما تکرارها را ثبت کردیم تا راه حلی پیدا کنیم.
مثال:
We documented the re-occurrences to find a solution.
معنی فارسی کلمه re-occurrences
:
تعداد دفعاتی که یک رویداد خاص دوباره رخ میدهد.