معنی فارسی re-passing
B1فعل حال استمراری برای اشاره به پروسه دوباره امتحان دادن.
The process of passing something again.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره امتحان دادن نیاز به آمادگی زیادی دارد.
مثال:
Re-passing the test requires a lot of preparation.
معنی(example):
دوباره امتحان دادن گاهی اوقات میتواند سختتر از تلاش اول باشد.
مثال:
Re-passing can sometimes be more difficult than the first attempt.
معنی فارسی کلمه re-passing
:
فعل حال استمراری برای اشاره به پروسه دوباره امتحان دادن.