معنی فارسی re-passed

B1

گذشته فعل به معنای دوباره پاس کردن یک امتحان یا دوره.

Having passed something again (past tense).

example
معنی(example):

من بعد از مطالعه زیاد، دوره را دوباره پاس کردم.

مثال:

I re-passed the course after studying hard.

معنی(example):

آنها امتحان را دوباره پاس کردند و نمرات قبلی‌شان را بهبود بخشیدند.

مثال:

They re-passed the exam, improving their previous scores.

معنی فارسی کلمه re-passed

: معنی re-passed به فارسی

گذشته فعل به معنای دوباره پاس کردن یک امتحان یا دوره.